حکیم الامت حضرت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله می فرمایند:از دیرباز گروهی بر این گمان رفتهاند که مذهب حنفی در استنباط احکام، بر احادیث مرجوح و ضعیف تکیه دارد، و در مقابلِ آن، دیگران بر احادیثی قویتر و راجح پای میفشارند. این پندار نه تنها بیبنیاد، که از حقیقت بسی دور است.استناد احناف به صحاح سته و دیگر مصادر معتبرنخست باید دانست که این ادعا که ادلهی حنفیان غالباً بر احادیث ضعیف بنا شده، باطل و مردود است. چه در بسیاری از مسائل، آنان بر احادیث صحاح سته احتجاج کردهاند؛ و هرکه در کتابهای ادله و استدلالِ این مذهب بنگرد، بر این حقیقت وقوف خواهد یافت.
افزون بر آن، احادیثی که از دیگر مصادر روایت شدهاند نیز، بر وفق موازین اهل حدیث، در اکثریت موارد صحیح و معتبرند؛ زیرا صحت حدیث منحصر در صحاح ششگانه نیست، و نیز هرآنچه در صحاح آمده، همهی احادیث صحیح را دربرنمیگیرد. این نکتهای است که بر اهل فن پوشیده نمانده است.ظنّ در معیارهای محدثان و اجتهاد فقهااگر هم حدیثی نزد برخی محدثان در زمرهی ضعیف درآمده باشد، باید دانست که معیاری که برای قوت یا ضعف حدیث نهادهاند، عمدتاً بر مدار ظن است. بزرگترین رکن آن، وثاقت و ضبط راوی است، اما وثاقت یا عدم وثاقت راوی خود امری است ظنی، و اختلاف نظر محدثان در همین باب فراوان است. پس چگونه رواست که قواعدی چنین ظنی، همگان را الزامآور باشد؟
فقها در مقام ترجیح میان احادیث، قواعد دیگری به پشتوانهی دلیل وضع کردهاند؛ چنانکه در کتب اصول به تفصیل آمده است. بر این اساس، حدیثی که نزد اهل حدیث ضعیف شمرده میشود، به اعتبار قواعد فقها میتواند حجت و دستمایهی استدلال قرار گیرد.جبران ضعف حدیث به یاری قرائنچه بسیار رخ میدهد که ضعف حدیث به مدد قرائن و شواهد جبران شود. چنانکه در فتح القدیر در باب تکبیرات نماز میّت، تصریح رفته که اجتماع قرائن میتواند حدیثی را از ضعف برهاند و به مرتبهی احتجاج رساند.ضعف حدیث، وصفی عارضی نه ذاتیضعف، صفت ذاتی حدیث نیست، بلکه به عارضهی راوی پدید میآید. بسا حدیثی در اصل با سندی صحیح به مجتهدی رسیده باشد، آنگاه در نقلهای پسین راویای ضعیف در سلسلهی سند درآمده باشد. پس ضعف متأخر را توان آن نیست که استدلال متقدم را سست کند.احتجاج مجتهد؛ به منزلهی تصحیح حدیثو نیز هرگاه مجتهدی بر حدیثی استناد ورزد، و حال آنکه استدلال مشروط به صحت حدیث است، این خود در حکم تصحیح آن حدیث از جانب اوست. از اینرو علما گفتهاند: المجتهد إذا استدل بحديث كان تصحيحًا له منه؛ یعنی چون مجتهد حدیثی را حجت گرفت، همان احتجاج به منزلهی تصحیح اوست. بدینسان، اگرچه سند حدیث نزد ما معلوم نباشد، نزد مقلدان همانند تعلیقات بخاری در حکم حدیث صحیح خواهد بود، و استناد بدان هیچگاه محل انکار نیست.دلیل تمسک مجتهد به حدیثو اگر کسی بپرسد: از کجا دانسته میشود که مجتهد به چنین حدیثی تمسک جسته است؟ پاسخ آن است که همسویی قول و عمل او با مضمون حدیث، خود دلیل ظنی اما معتبر بر استناد اوست؛ و همین قدر برای حجیت کفایت میکند.این است حقیقت ماجرا؛ و بدینگونه آشکار میشود که آنچه دربارهی ضعف ادلهی حنفیان گفتهاند، پنداری بیش نیست.
مذهب احناف بر پایهی اصولی استوار است که هم حدیث را به جایگاه شایستهی خویش مینشاند، و هم اجتهاد را بر بنیاد قواعد متقن مینشاند؛ و همین است رمز پایداری و اعتدال این مکتب در تاریخ فقه اسلامی.